نوشتارها

چقدر.

چقدر چقدر چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود. همین الان که این نوشته را مینویسم، چندین پیش‌نویس انبار کرده‌ام که به «فرصت مناسب» روانه شده بودند تا بهانه‌ای شوند...

کامو و معنای یک هدیه

اگر بخواهید دوست داشتنی‌ترین کادو‌هایی که دریافت کرده‌اید را در ذهنتان مرتب کنید؛ کدام یک (یا چندتا) در بالای لیستتان قرار میگیرد؟ (میگیرند؟) این کادوها چه ویژگی دارند که اینقد...

سکوت در عصر سر و صدا | در میانه براکت

اخیرا در یک نشست آنلاین به میزبانی جناب ایپکچی شرکت میکنم؛ سلسله جلساتی تحت عنوان [براکت]. در آخرین لحظات یکی از جلسات، یکی از همکلاسی‌ها سوالی مطرح کرد در مورد...

نقل مکان به دفتری دیگر

دقیقا از ۲ تیر ۹۷ بود که به طور منظم شروع به ثبت بخشی از روزم کردم؛ تقریبا ۲ سال میشد که به طور پراکنده درمورد روز، کارهایی که میکردم...

آبان ـ هشتم

پاییز ۴۰۲ | مسئله چگونه بودن است

هملت بالای گور ایستاد و گفت: «بودن یا نبودن، مسئله این است.» بقیه‌اش را هم احتمالا خودتان بهتر می‌دانید؛ و اما در آن لحظه که هملت بالای گور ایستاده بود؛...

هم‌نصحبت

ساعت‌ها نشستیم؛ گفتیم و تعریف کردیم. از امتحان چند روز بعد، اتفاقات چند سال گذشته و.. از چه نگفتیم؟! از همان دلیلی که به‌خاطر آن دور هم جمع شده بودم....

سلام؛ خوشبختم.

  هزار و سیصد و نود و هشت – تیر ماه : -سلام؛ رادین هستم، خوشبختم. +سلام منم … هستم؛ خوشبختم از آشناییت. اسمت منو یاد رامبرانت میندازه؛ میتونم رامبرانت...